رجب طیب اردوغان مردی برای تمام فصول است. سیاستمداری زیرک که شکارچی فرصت هاست. همین ویژگی است که از او اردوغان ساخته است.
اگر آتاتورک توانست ترکیه را از خاکستر عثمانی به منصه ظهور برساند، اردوغان نیز موفق شده است ترکیه را در قابلیتهای یک قدرت شاخص منطقه ای که چشم به جایگاهی بالاتر دارد، به رخ جهانیان بکشاند.
فارع از شیفتگان و دشمنان و رقبای اردوغان در داخل ایران و خاورمیانه، باید گفت که رئیس جمهوری ترکیه با وجود نقاط ضعفی که دارد، در نگاه کلی و در قامت رهبری ترکیه طی دو دهه گذشته در ابعاد داخلی و خارجی کارنامه موفق داشته و اگر هموزن آتاتورک نباشد، کمتر کسی در تاریخ معاصر ترکیه هموزن او بوده است.
مواضع تند اردوغان در قبال جنایات اسرائیل در قبال غزه دوباره توجه محافل سیاسی و رسانه ای را به سوی وی جلب کرد، اما این توجه از جنس توجه داووس خصوصا از سوی ایران نبوده است. در داووس و در مشاجره اردوغان با پرز، در حالی که مقامات سیاسی و مذهبی و رسانه های ایرانی از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند در همراهی با فضاسازی صورت گرفته از اردوغان قهرمانی ساختند و به وی از قرآن تا شهروندی افتخاری و مدال پهلوانی اعطا کردند. در ارزیابی اظهارات اردوغان در داووس گفتم و نوشتم که جنس اردوغان و موضع ترکیه از جنس موضع ایران و رهبران آن نبوده و نیست. ارزیابی بیش از یک حرکت تاکتیکی نسبت به سخنان نمایشی و بزرگنمایی ها موضع اردوغان در داووس از سوی تهران را خطای استراتژیک قلمداد کردم که به مذاق آقایان خوش نیامد و حتی توبیخ شدم. نگاه متاثر از آرزوها و دید آرمانی در ایران، کار را بدانجا کشید که اردوغان را فرزند انقلاب اسلامی خواندند، در حالی که در نگاه واقعبینانه اردوغان فرزند ترکیه بوده و هست. اردوغان هر آنچه می کند با در نظر گرفتن سهمی برای ترکیه است. این منطق هر سیاستمدار واقع بین و عملگراست که اردوغان نیز بدان با خردمندی عمل کرده است.
اردوغان از آکادمی های کلاسیک برنخاسته، بلکه مردی از جنس کف خیابان های استانبول است که با درک موقعیت و تطبیق و تغییر خود توانست نه تنها به کاخ ریاست جمهوری چانکایا برسد، بلکه موفق شده است در میان رهبران جهان برای خویش حسابی ویژه باز کند، هر چند که برخی را خوش نیاید. بیانات و موضعگیری اردوغان در قبال تحولات غزه برخاسته از همین ویژگی های اوست. سخنان و مواضع اردوغان در قبال مسئله فلسطین در گذشته و حال اگرچه اصالت نداشته و ندارد، اما برای او و بخوانیم ترکیه در داخل و خارج نان داشته و دارد.
کافیست عملکرد و هزینه های پرداختی تهران و آنکارا را در طول سالیان دراز در قبال مسئله فلسطین در ترازو بگذارید و برداشت دو طرف را از سرمایه گذاری ارزیابی کنید که مسلما خواهید دید که کفه ترازو به سود ترکیه سنگینی خواهد کرد.
بدانید و بدانیم که بازی دنیای سیاست، همان بازی ای است که اردوغان انتخاب کرده است. اردوغان هنگامی که از حزب رفاه و استاد خود، نجم الدین اربکان، جدا شد به تغییر تن داد و منافع را بر ایدئولوژی و آرمان های دست نایافتنی ترجیح داد.
هیج کس و کشوری در بزنگاههای تاریخی و گزینه های آخری که می تواند خطرات راهبردی نصیب منافع خویش و کشورش کند، منافع خود را قربانی دیگری نخواهد کرد، چنانکه ما امروز و در جدی ترین زمان ممکن امتحان شعارهای داده شده دهه های گذشته را، نه بر اساس احساس و شعار، بلکه بر مبنای درایت و عقلانیت دادیم. در این میان به نظر می رسد اگر تفاوت عملکرد و منافع حاصله از سیاست های چند دهه ترکیه و ایران در سیاست خارجی در نگاه کلان و بطور خاص در ارتباط با مسئله فلسطین مورد مداقه قرار بگیرد، بتواند برای فرداهای پیش رو راهگشا شود.
توجه به این نکته ضروریست که اردوغان شناخت عمیقی از بستر اجتماعی ترکیه و مردم خاورمیانه دارد. رئیس جمهوری ترکیه خطیبی حماسه سرا بوده و نشان داده است که می تواند کلمات سلحشورانه را در خدمت جذب توده ها بکار گیرد. اردوغان در دوران حکمرانی خویش و در مقطع حساس و بحرانی ثابت کرده است که در نهایت، احساس را به خدمت عقلانیت در می آورد و به گونهای عمل می کند که منافع ترکیه به بهترین شکل تامین شود.
نکته مهم آنکه اردوغان هر انچه می کند برای ترکیه است و در این میان نگاه اردوعان و تیمش به ایران در خوشبینانه ترین نگاه، نگاه به یک رقیب است. هنوز دره های عمیقی برای آلمان و فرانسه شدن ترکیه و ایران وجود دارد و فلسطینی ها و .... نمی تواند پلی برای اتصال این دره ها باشند.
نکته آخر آنکه خطری جدی از ناحیه ترکیه نه حال و نه فردا متوجه اسرائیل نخواهد شد، اما توجه داشته باشیم که توده ها و جنس مردمی که ترکیه اردوغان در حمایت از فلسطینی ها و حماس به میدان آورد، هیچ کشوری و رهبری نتوانست به میدان بیاورد. این مهم می تواند برای ما به عنوان ایران محل تعمق عمیق برای تجدید نظر در سیاست هایی شود که از تحولات مرتبط با فلسطینی ها فراتر باشد.